کد مطلب:317068 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:292

لاله و یاس


بر زمین افتاد لاله ی یاسم

شد جدا از تن دست عباسم

یا ابوفاضل

رفتی و بی تو شد نصیب من

گریه ی زینب خنده ی دشمن

یا ابوفاضل

جام خالی در دست طفلان است

چشم من بر تو سوی میدان است

یا ابوفاضل

تا به خون خفتی در دل صحرا

زائرت گردید مادرم زهرا

یا ابوفاضل

تا لب از خون دیده تر كردی

داغ اكبر را تازه تر كردی

یا ابوفاضل

با كدامین دل ای علمدارم

بی تو رو سوی خیمه ها آرم

یا ابوفاضل

با كدامین دست ای سراپا خون

آورم تیر از دیده ات بیرون

یا ابوفاضل

غلامرضا سازگار «میثم»



[ صفحه 162]